۱۳۹۸ آذر ۳, یکشنبه

مباهلۀ شیخ و شاهزاده

فحاشی‌های علی خامنه‌ای و رضا پهلوی به یکدیگر در روزهای اخیر و به دنبال اعتراضات مردم نسبت به گران شدن بنزین، مانند اتفاق نادری که هیچکس انتظارش را نداشت، مبارزات ملت ایران را وارد فاز تازه‌ای کرد! باعث شد تحلیلگران سیاسی و فعالان رسانه‌ای علاوه بر شعارها و زد و خوردها و آتش زدن‌ها و آمار کشته‌ها و قطع اینترنت و غیرو، به موضوع جدیدی که فحش و فحش کاری بزرگان است ورود پیدا کنند. جریان از این قرار بود:
ابتدا علی خامنه‌ای چاک دهانش را باز کرد و هر بد و بیراهی را نثار خانوادۀ پهلوی کرد. گفت منحوس، خبیث... اما از آن طرف شاهزادۀ پهلوی هم خداییش کم نیاورد. نه تنها متقابلاً خامنه‌ای را منحوس و خبیث نامید یعنی گفت خودتی! بلکه «دجال» و «بزدل» هم به آن اضافه کرد و برای ما ثابت شد که این دو تن باجی به یکدیگر نمی‌دهند. اگرچه شاهزاده در انتخاب فحش‌ها خلاقیتی از خود نشان نداد و فحش‌ها تماماً تکراری و ازمدافتاده بود، اما به عقیدۀ این نگارنده چون اول خامنه‌ای شروع کرده بود به فحش دادن، لذا شاهزاده حق داشت جهت دفاع از خود، صدتا از بد بدتر را نثار خامنه‌ای بکند. حتی به نظر من شاهزاده برای اینکه طرفداران پهلوی‌ها و سلطنت‌طلب‌ها و همینطور لات و لوت‌های چاله میدان و شوش و گمرک را راضی نگه دارد، باید چارتا فحش چارواداری و آب نکشیده هم به این کلکسیون اضافه می‌کرد. باید فحش‌هایی می‌داد که خامنه‌ای حساب کار دستش بیاید و بفهمد با چه کسی طرف است. برای مثال می‌توانست بگوید خواهر و مادرت را فلان... 
حالا این دفعه که گذشت، ولی اگر دوباره کار بزرگان به فحاشی کشید و خواستند برگ زرین دیگری به تاریخ مبارزات ملت ایران اضافه کنند، من به هر دو طرف پیشنهاد می‌کنم ضمن تسلط بر اعصاب خود، بهتر است جهت فحش و فحش‌کاری، روش «مباهله» را انتخاب کنند. لااقل اسمش که از «فحاشی» قشنگتر است. پیغمبر اسلام در این کار ید طولایی داشت. یک روز زن و بچه و اهل و عیالش را برداشت رفت سراغ مردم «نجران» و هر چی از دهنش در آمد به آنها گفت. همه با هم از کوچک و بزرگ فحش می‌دادند و همدیگر را لعن و نفرین می‌کردند. حتی گفته شده که طرفین بعضی از اعضاء بدنشان را به یکدیگر حواله می‌دادند. والله اعلم
وانگهی امتیاز مباهله در فضای مجازی در این است که خدای نکرده منجر به درگیری و زد و خوردی هم نمی‌شود. فضای مجازی مانند کف خیابان نیست؛ نه شجاعتی می‌خواهد و نه هم تلفاتی در پی دارد. انگار لب گود نشسته باشی و بگی لنگش کن. 
در هر صورت دفعه دیگر که شاهزاده خواست جواب فحاشی‌های رهبر مسلمین جهان را بدهد، به نظر من باید سعی کند مثال‌هایی از این دست که این قلم به ذهنش رسیده است را مثل شب امتحان قبلاً تمرین کند. باید آمادگی لازم را داشته باشد که در برابر هواداران سینه چاک سلطنت و نظام پادشاهی سرشکسته نشود.

این هم چند نمونه از مثال‌های فرضی که تقدیم ایشان می‌شود:
(البته باید منو ببخشید که مجبورم با شاهزاده به زبان خودمونی صحبت کنم.)
خدمت شاهزاده عرض میشه که اگه هنگام مباهله، علی خامنه‌ای به جای منحوس و خبیث، مثلاً به شما گفت: "شاهزادۀ زیرخاکی‌ها"
شما باید خلاقیت به خرج بدید و بلافاصله بهش بگید: "آخوندِ از گور گریخته"
یا اگه خامنه‌ای به شما گفت: "آخرین بازماندۀ نسل دایناسورها" 
میتونید فوراً بگید: "ماموت پشمالوی عصر یخبندان". این تصویر خیلی بهش میاد، نه؟
اما اگه یک زمان دیدید کل کل به جاهای باریک کشید و امنیتی شد و مثلاً خامنه‌ای به شما گفت: "شاهزادۀ ساواکی‌ها"
معطل نکنید، زود جوابش رو بدید. بهش بگید تو هم "رهبر چماقدارها"
ضمناً یادتون باشه که ممکنه خامنه‌ای نسبت‌های ناروا به شما بده؛ برای مثال بگه "شاهزادۀ شکم‌چران". 
در این موقع شما خیلی خونسرد ضمن اینکه لبخند معنی داری گوشه لبتون دارید، بهش بگید "آخوند تریاکی"، بگید "معتاد مافنگی" 
راستی بهتره بگید "سیدعلی گدا". خامنه‌ای از این اسم خیلی بدش میاد.
بعد هم دور از جون شما اگه کم کم کار بالا گرفت و به مسائل خصوصی و افشاگری رسید، باید بتونید روشو کم کنید. برای مثال چنانچه خامنه‌ای تهمت زد که مادر گرامی صاحب گرانترین کلکسیون اشیاء عتیقه است، اونوقت شما هم در مقابل میتونید کلکسیون پیپ‌ها و انگشترها و عصاهای گرانقیمتش رو به رُخَش بکشید.
اگه گفت پدرتون میلیون‌ها دلار دزدیده و واسه شما به ارث گذاشته. میتونید در جوابش بگید آقامجتبی هم میلیاردها دلار پول توی بانک‌های انگلیس داره.
خلاصه بعد از اینکه از فحش‌کاری و  لیچار گفتن خسته شدید و دیگه هیچ حرف زشت و بد و بیراهی نداشتید که نثار همدیگه کنید، میتونید مانند پیره‌زنهای عجوزه، شروع کنید به نفرین کردن همدیگه. اصلاً مباهله واسه همین کار بوده تا معلوم بشه حق با کیه.
به عنوان مثال اگه خامنه‌ای ناله کرد که: "مگه آرزوی تاج و تخت رو به گور ببری". 
شما هم بگید امیدوارم اون دست دیگت هم چلاق بشه.
یادتون باشه اگه خامنه‌ای رجزخوانی کرد که من سیّد و سادات و نایب بر حق امام زمان هستم و شجره‌نامه‌اش رو نشون داد، یه وقت نترسید! جا نزنید! شما هم میتونید بگید منم «ژن خوب» دارم. بگید اصلاً من خودم نطفۀ مقدسم. بگید همین دیروز که داشتم دستشویی می‌کردم، یکی از کروموزوم‌های خشایارشاه خارج شد و افتاد تو کاسۀ دستشویی. نشونش بدید، نترسید. بگید این هم نقشۀ ژنوم من.
میبخشید فضولی کردم. شما بهتر از من این چیزا رو میدونید. خلاصه خودتون رو واسه دفعه بعد آماده کنید.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
سیامک مهر (پورشجری)
siamakmehr1960@gmail.com
https://gozareshbekhakeiran.blogspot.com

۱۳۹۸ آبان ۲۵, شنبه

مسئلۀ پرچم

هـنـر نـزد ایـرانیانـست و بـس
ندارنـد «شـیر ژیان» را بکـس

"این هنری که فقط نزد ایرانیانست، چیست؟ این هنر بی نظیر، آنست که فرهنگ ایران، شیر ژیان را به کسی نمی‌شمارد. «شیر» در فرهنگ ایران، جزو «گرگ سردگان» یعنی «درندگان و جانوران جان آزارست که نماد «اصل خشم»، یعنی «اصل قهر و خشونت و تجاوز و تهدید و کین ورزی» بودند...
این شعر ارجمند فردوسی، غالباً در اثر نشناختن فرهنگ ایران، مورد تمسخر و تحقیر قرار می‌گیرد. ایرانیان شیر درنده را که نماد درّندگی و جان آزاریست کسی نمی‌شمارند. ایرانیان شیر را آفریدۀ اهریمن و همکار اهریمن می‌دانستند که اصل زدارکامگی و ترساندن و شکنجه‌گری است. اهریمن که گوهرش زدارکامگیست، از کشتن و ترساندن و عذاب دادن کام می‌برد و جشن قربانی برپا می‌کند. شیر درنده و جان آزار که همگوهر اهریمنست، نزد ایرانیان به کسی شمرده نمی‌شود؛ چون نفی قداست جان انسان را می‌کند و قداست جان انسان برترین ارزش در فرهنگ ایرانست.  قداست یا گزندناپذیری جان انسان برتر از ایمان به هر خدایی و هر مذهبی و هر ایدئولوژیست. از این رو ایرانیان، به داشتن چنین فضیلت بی نظیری درهمۀ جهان افتخار می‌کنند...
شیر و خورشید و شمشیر، که اینهمانی با «آتش سوزان، یعنی خشم و غضب و قهر و خشونت» داشت و نمادِ میتراس، خدای قربانی خونی و قرارداد « = میثاق و عهد» هست، و مردم ایران او را ضحاک نامیده‌اند، در تضاد با درفش کاویانست که نماد قداست جانست. درست حکومت اسلامی، نام خودِ «الله» را به شکل «یک دسته تیغهای برنده» درآورد که نماد همان خشم و غضب و قهر و خشونت است و جانشین شیر و خورشید و شمشیر ضحاک ساخت. الله فرزند ضحاک، جانشین ضحاک شد...
ضعف پرچم شیر و خورشید در این نکته است که تکلیف ما را با اسلام و آخوند روشن نمی‌کند." «منوچهر جمالی»

افزون بر سخنان تحلیلی و علمی (میتولوژیک) و ارزشمند زنده‌یاد استاد جمالی، همچنین باید گفت که نقش و تصویر یک حیوان، آنهم حیوانی به غایت وحشی و درنده و ترسناک، بر پرچم کشوری که تمامی بزرگی و شکوه و افتخاراتش به مدنیت درخشان و ادبیات و شعر و هنرش خلاصه می‌شود، نهایت بی‌سلیقه‌گی است. شیر اگر نماد قدرت است - که قطعاً چنین است و شاید پدران ما آنرا نشانی ازغرور ملی می‌دانستند - باید پذیرفت که نماد قدرت جنگل است. شیر در همۀ افسانه‌ها و قصه‌ها، سلطان و حاکم جنگل است و قانون جنگل را پاس می‌دارد. بدتر از همه اینکه به دست جانوری وحشی، یک قبضه شمشیر هم داده‌اند! گفته می‌شود که این کار توسط فتحعلیشاه قاجار که از سلاطین نادان این سلسله بوده است صورت گرفته. گویا پنجه‌ها و چنگال‌ها و دندان‌های برنده و تیز این جانور وحشی برای دریدن و پاره پاره کردن و خونریزی کم بوده است که به تیغ تیز هم مجهز گردیده.
اغلب ما کم و بیش نقش شمشیر بر پرچم عربستان سعودی را زشت می‌شماریم؛ چونکه آنرا سلاح جنگ و آلت قتل و سربریدن و خونریزی و نشانۀ توحش می‌دانیم. اما به زشتیِ همین عنصر در نشان و نماد ملی خودمان توجه و دقت شایسته‌ای نداریم.

"آغا محمدخان قاجار نیز به سفارش مشاورانش که این نگاره را مظهر حضرت علی یعنی اسدالله می‌دانستند، نشان شیر و خورشید را برگزید و در برخی از نگاره‌ها بر پایه باور به حضرت امیرالمؤمنین، به دستِ شیر، شمشیر نیز افزوده شد."

به عبارت دیگر شیر مظهر علی یعنی همان قتال‌العرب و غول بی شاخ و دُمی است که در سر بریدن و گردن زدن و آدمکشی بی همتاست و تنها شخصیت مذهبی و تاریخی است که به شمشیرش (ذوالفقار) شهرت یافته. آنوقت مظهر این آدمکشِ خونخواره بر پرچم کشوری نقش بسته است که به شاعرانگی و زیبایی و زنانگی و نازکی و طراوت و اخلاق انسانیِ فرهنگ بی‌مثالش شناخته می‌شود!
نکته دیگر اینکه شیر نر در طبیعت عملاً حیوانی است بیکاره و تنبل و مفتخور که فقط ظاهر پرهیبت و ترسناکی دارد. این حیوان از دسترنج و از طعمه‌ای که شیر ماده با سختکوشی به چنگ آورده است تغذیه می‌کند و به ندرت خودش رأساً به شکار می‌پردازد؛ مگر از گرسنگی بی‌تاب شود. 

نقش شیرِ نرِ شمشیر بدست بر پرچم کشور، با هر تعبیر و توجیهی، نماد و نشان کامل جامعه‌ای است مردسالار و ضد زن و لابد با مردمانی خشونت طلب و نامداراگر و بی رحم. تشبث به نقش و نماد شیر، همچنین یادآور توتِم پرستیِ انسان‌های نخستین و قبایل نیمه وحشی است. انتخاب شیر نر برای نقش پرچم، انتخابی است مردانه که بدون تردید باید مورد تجدیدنظر قرار بگیرد.
البته تصویر این حیوان وحشی به درستی می‌تواند نماد ۲۵۰۰ سال جباریت و استبداد شاهنشاهی بوده باشد. شیر را می‌شود سمبل قدرتِ سرکوب و زور سلاطین و پادشاهان آدمخواری دانست که تنها ابزار حکومت جبارانۀ آنها، تولید ترس و وحشت و خونریزی و مرگ بوده است.
امروزه نیز پرچم شیر و خورشید عَلَمی است که سلطنت‌طلب‌ها و ساواکی‌ها و عوامل استبداد سابق زیرش سینه می‌زنند. این پرچم مظهر حکومت سلطنتی است. تا جایی که به یاد داریم، شیر و خورشید زینت کلاه پادشاهان عقب‌افتاده و بی‌لیاقت قاجار و نشانی است بر تاج شاهان دیکتاتور و کودتاچیِ پهلوی.
در مجموع می‌توان گفت که نشان شیر و خورشید بر پرچم کشور، مانند خودِ نظام سلطنتی و پادشاهی، شکلی است از نمادگراییِ واپسگرا، پیشامدرن و بی ارتباط با واقعیت‌ها و مناسبات دوران کنونی. وظیفۀ مجلس ملی و مردمیِ آینده است که تکلیف پرچم رسمیِ «جمهوری ایران» را برای دوران جدید روشن کند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
سیامک مهر (پورشجری)
siamakmehr1960@gmail.com
https://gozareshbekhakeiran.blogspot.com