۱۳۹۵ آبان ۲۶, چهارشنبه

ضرورت حمایت از اعتصاب غذای زندانیان

خبر اعتصاب غذای تعدادی از زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان های اوین و ندامتگاه کرج بار دیگر حکایت تکراری رنج و شکنج بی پایان مردمان اسیر و گروگان گرفته شده توسط علما و فقها و سایر کفتارهای اسلام را تازه می کند.
موضوع اعتصاب غذا بویژه در ذهن و احساس من که تجربۀ پرهزینه و دردناکی از آن اندوخته ام از رنگ دیگری است. زمانی بیش از دوهفته اعتصاب غذا در سلول های انفرادی جهنمی بنام ندامتگاه کرج شاید به شرحی دوساله نیازمند است تا بتوان همۀ واقعیت زنده و ملموس و در عین حال غیرانسانی آنرا به تصویر کشید. اگرچه بطور طبیعی آنانکه که از دور دستی بر آتش دارند و تنها شنوندۀ خبرها هستند هرگز سختی ها و عذابی را که اعتصاب کنندگان تحمل می کنند در نمی یابند. به دلیل آگاهی به همین حقیقت است که من هرزمان سعی کردم شرح روزهای اعتصاب غذای خود را به قلم بکشم، در همان ابتدای کار ناامیدی بر من چیره شد و منصرف شدم. از این روی تصمیم ندارم که در این یادداشت کوتاه از رنج ها و سختی های اعتصاب غذا بگویم. بلکه بیشتر مایلم موضوع اعتصاب غذای این هشت تن زندانی سیاسی را نیز در ارتباط نزدیک با مجموع سرکوبگری های ذاتی و منش و ارادۀ غیرقابل تغییر حکومت اسلامی ببینم.

اعتصاب غذا یکی از روش های بسیار موثر در افشای چهرۀ ضدمردمی و آزادی کش حاکمان جمهوری اسلامی است. به شرط آنکه همگان در جهت حمایت و همیاری اعتصاب کنندگان آرام ننشینند و بطور گسترده و با استفاده از تمام امکانات رسانه ای و تبلیغاتی و غیر آن، حمله و هجومی بی آمان را برعلیه آیت الله ها سامان دهند.
حاکمان تبهکار جمهوری اسلامی که اغلب آنان مانند علی خامنه ای و اکبر رفسنجانی و حسن روحانی و صدها آخوند و آیت الله گردن کلفت دیگر از آدمکشهای نسل اول انقلاب هستند، آنچنان به جنایت و دزدی و نابکاری و نامردمی های این حکومت آلوده اند که اگر کمترین لغزشی نشان دهند و یا حتا یک گام از مواضع ضدبشری و جنایتبار خود عقب بگذارند، با سر به درون مغاکی که طی نزدیک به چهار دهه تبهکاری پیش پای خود حفر کرده اند سقوط خواهند نمود. بنابر این آخوندها و گرگ های سپاهی با تمام توان و امکانات و منابع مالی و وسایلی که در اختیار دارند تا آخرین نفس با ملت ایران خواهند جنگید. آشکار است که این حقیقت وظیفه و مسئولیت انسانی و مدنی و ملی ما را در بهره جستن از کمترین امکان مقابله و مبارزه با رژیم سفاک اسلام از جمله همین مقاومت ها و اعتراضات زندانیان، تا چه اندازه بااهمیت و حیاتی می سازد.

ظرف دو سه ماه اخیر چند مورد از فسادها و تبه کاری های آیت الله ها بطور پی در پی و بی سابقه از پرده برون افتاده است که درمجموع اعتماد به نفس بخش هایی از حکومت را به شدت سست و ضعیف ساخته، به گونه ای که رژیم اسلامی خطر را احساس کرده و توسط عوامل دست دوم خود همچون فائزه هاشمی و مهدی خزعلی و علی مطهری و تعدادی از نمایندگان اصلاحطلب مجلس، بمنظور آرام کردن فضا به انتقاد از خود می پردازد. انتشار نوار صدای آخوند منتظری در مورد قتل های ۶۷، موضوع حقوق های نجومی، تقسیم املاک شهرداری مابین آدمهای رژیم، ماجرای قرآن خوان لواط کار علی خامنه ای، دزدی های صادق لاریجانی، فرورفتن حکومت در باتلاق سوریه ... از این جمله است.
از طرفی لازم است این نکته را در نظر بگیریم که شرایط جهانی نیز بخصوص بعد از تغییرات اخیر در آمریکا و اعتراضات فزاینده نهادهای بین المللی حامی حقوق بشر به سرکوبگری های جمهوری اسلامی، فضای مناسبی برای شدت بخشیدن به مبارزه با حکومت اسلام فراهم کرده است.

باید در نظر داشته باشیم که حمایت و پشتیبانی از این هشت تن زندانی معترض که در اعتصاب غذا بسر می برند و حال جسمی و روحی آنان روز به روز وخیم تر می شود، امری جدای از فعالیت ها و مبارزات ما در جهت کسب حقوق و آزادی های سلب و سرکوب شدۀ خود تحت سلطه و اسارت جمهوری اسلامی نیست.
زندانیان اعتصاب کننده عبارتند از: محمدعلی طاهری، مهدی و حسین رجبیان، آرش صادقی، وحید صیادی و علی شریعتی در زندان اوین، به همراه رسول رضوی و مرتضی مرادپور در  ندامتگاه کرج.
از این میان من شخصا برای حفظ سلامتی و  تأمین جانی محمدعلی طاهری هشدار می دهم. زیرا وی از قماشی است که روحانیون کینه توز شیعه به چشم رقیب به وی می نگرند و بدون تردید از هر فرصتی برای کشتن وی استفاده خواهند کرد.
---------------------------------------------------------------------------------------------------
سیامک مهر (پورشجری)
siamakmehr1960@gmail.com